یکی از پیامدهای اشتغال زنان، اشکال در ایفای نقش های خود در منزل است. بدیهی است که زنان شاغل نمی توانند آن طور که شایسته است وظایف خانه داری و مسئولیت های خود را به عنوان همسر و مادر انجام دهند. بسیاری از اختلاف های زناشویی نیز از همین امر ناشی می شود، خصوصا جایی که مردان، خود را موظف به کمک در کارهای منزل نمی دانند. مطالعات نشان می دهند که زنان متأهلی که بیرون از خانه شاغلند، کمتر از سایر زنان کارهای خانه داری را انجام می دهند، اگرچه مسئولیت اصلی مراقبت و رسیدگی به خانه تقریبا همیشه بر عهده آنهاست. «پارسونز» (1955)، با توجه به الگوی نقش ها، دو نقش متفاوت را در خانواده مطرح می کند. از نظر او مرد نقش «ابزاری» و زن نقش «بیانگر» دارد. نقش ابزاری، بیش تر گویای حالات مردانه و نقش بیانگر شامل حالات زنانه است. به اعتقاد وی این تقسیم نقش باعث حفظ وحدت خانوادگی می شود؛ زیرا نقش مرد، دادن پایگاه اجتماعی به خانواده از طریق شغل مرد و حفظ امنیت و آسایش خانواده از طریق درآمد شغلی اوست و نقش زن ایجاد روابط عاطفی (بیانگر) در درون خانواده و حفظ روابط عاطفی ضروری برای اعضای خانواده است که از مشکلات گوناگون جامعه رنج می برند. پارسونز این تقسیم را بهترین شکل برای حفظ وحدت خانوادگی می داند و تداخل هر نوع نقش دیگر را سبب برهم خوردن تعادل زندگی به حساب می آورد؛ زیرا به خصوص در حالت اشتغال زن، او حالت بیانگر را از دست داده و تبدیل به رقیب شغلی شوهر خود می شود، رقابت زن و شوهر با یکدیگر سبب ناهماهنگی و نابسامانی خانواده می شود. وی الگوی متعارف تقسیم جنسیتی نقش ها و وظایف میان زن و شوهر را عادلانه می داند؛ به این دلیل که نقش های آنها معادل و مکمّل یکدیگرند. «گرین هاوس»سه نوع تعارض را میان کار و خانواده مطرح می کند:
تعارض مبتنی بر زمان:یعنی این که چگونه زمان اختصاص یافته به یک نقش باعث کاهش توجه به نقش دیگر می شود، مانند زمانی که ملاقات ها و جلسات اداری با برنامه میهمانی خانوادگی در تعارض باشد.
2.تعارض مبتنی بر فشار روانی:عبارت است از سرایت نشانه های تنیدگی مانند خستگی و تحریک پذیری از یک نقش به نقش دیگر. ما در اینجا با انواع گوناگون فشارهای روانی درگیر هستیم، مثل انتظارها و توقع های شغلی در مقابل انتظارهای شخصی و خانوادگی، رقابت بین زن و شوهر، تقسیم کار، مراقبت از فرزندان، تخصیص زمان، مسافرتها و مهاجرت های شغلی، شبکه های اجتماعی و حفظ هویت.
3.تعارض مبتنی بر رفتار:این تعارض عبارت است از ناهماهنگی رفتار در یک نقش با رفتار مورد انتظار در نقش دیگر، مانند زمانی که از کارمند در محیط کار، عینی بودن و غیر عاطفی عمل کردن و در خانواده گرمی، عاطفی بودن و نقش پرورشی مورد انتظار است. (ادامه)
http://motaleat.tahzib-howzeh.com/index.aspx?siteid=294&pageid=14958
فرم در حال بارگذاری ...