در حديثی نقل شده که جعفر بن عيسي و يونس بن عبدالرحمن خدمت امام(عليه السلام) بودند. گروهي از مردم بصره خدمت حضرت رسيدند. امام(عليه السلام) به يونس اشاره می کند که به اتاق ديگري برود. بصري ها وارد شدند و درباره يونس بسيار بدگويي کردند و امام(عليه السلام) سر به زير انداخته بود، آن ها که رفتند، يونس با اجازه امام در حالي که گريه مي کرد بيرون آمد و عرض کرد: «فداي شما شوم من از عقايد، دفاع مي کنم؛ در حالي که ياران من چنين به من مي نگرند». امام (عليه السلام) فرمود: «از سخنان آن ها چه غصه داري هنگامي که امام تو از تو راضي است؟! يونس! با مردم در حد معرفت و آگاهي آن ها سخن بگو و از سخن گفتن درباره چيزهاي که بدان معرفت ندارند بپرهيز». (محمد بن عمر بن عبدالعزيز، کشي، رجال الكشى، تحقيق حسن مصطفوي، چاپ اول، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، 1409ق، ص487)
فرم در حال بارگذاری ...